آیا تا به حال به این فکر کردهاید که شاید تصویری که از بدن و وزنتان در ذهن دارید، آنقدر دور از واقعیت باشد که بهطور ناخواسته به خودتان آسیب بزنید؟ افکاری پنهان و ناآگاهانه که در قالب انکار گرسنگی، وسواس بیپایان برای شمردن کالریها و نگاههای سنگین به آینه شکل میگیرند. این اختلال که با نام بیاشتهایی عصبی (آنورکسیا) شناخته میشود، فقط یک مشکل تغذیهای نیست بلکه زنگ خطری است از درون؛ فریادی خاموش از ذهنی خسته از فشارها، انتظارات و نبردی بیپایان با تصویری تحریفشده از بدن. حتی مطالعات نشان دادهاند که همانطور که ارتباط چاقی و سلامت روان غیرقابل انکار است، اختلالات ناشی از کمخوری یا بیاشتهایی نیز میتوانند اثرات شدیدی بر روان انسان بگذارند.
اگر احساس میکنید افکارتان در مورد غذا خوردن تغییر کرده، اگر احساس گناه پس از هر وعده غذا یا وسواس در مورد وزن بخشی از زندگیتان شده، این مقاله را تا انتها بخوانید. در اینجا با ریشههای پنهان بیاشتهایی عصبی، اثرات عمیق آن بر جسم و روان و راهکارهایی برای درمان و بازگشت به سلامت آشنا خواهید شد.
فهرست این مقاله
بیاشتهایی عصبی چیست؟
بیاشتهایی عصبی یا Anorexia Nervosa یکی از شناختهشدهترین اختلالات خوردن و در عین حال یک بیماری روانی پیچیده است. برخلاف تصور عموم، این اختلال حاصل یک تصمیم آگاهانه برای نخوردن غذا نیست بلکه از اعماق ذهن و روان فرد ریشه میگیرد؛ جایی که ترس بیمارگونه از افزایش وزن، باعث میشود فرد با محدودکردن شدید کالری دریافتی و ورزشهای طاقتفرسا، بدن خود را از نیازهای حیاتیاش محروم کند.
در حالت پزشکی، “بیاشتهایی” به معنی عدم تمایل به غذا خوردن است، اما وقتی منشأ این بیمیلی، فشارهای روانی و ذهنی باشد، تبدیل به یک اختلال جدی به نام بیاشتهایی عصبی میشود؛ اختلالی که نهتنها سلامت جسم را تهدید میکند، بلکه به مرور زمان روان فرد را نیز دچار آسیبهای عمیق میسازد.

افراد مبتلا به آنورکسیا نرووزا، حتی در شرایطی که وزنشان بسیار پایین است، همچنان خود را چاق میبینند و در پی کاهش وزن بیشتر یا کمکگرفتن از جراحی لاغری هستند. برای آنها عدد روی ترازو تنها یک عدد نیست بلکه نشاندهندهی ارزش شخصیشان تلقی میشود. همین وسواس باعث میشود که بدن آنها با کمبود شدید ویتامینها، پروتئینها و سایر مواد مغذی روبهرو شود؛ موضوعی که میتواند منجر به سوءتغذیه، ضعف جسمی و حتی عوارض جدی و مرگآور گردد.
انواع بیاشتهایی عصبی
بیاشتهایی عصبی (Anorexia Nervosa) بسته به رفتارهای غذایی و روانی فرد، به دو نوع اصلی تقسیم میشود:
- بیاشتهایی عصبی نوع محدودکننده
در این نوع، فرد با وسواس شدید کالری دریافتی خود را محدود میکند. او معمولا از خوردن غذاهای پرکالری پرهیز کرده و به طور افراطی به رژیمهای غذایی سخت پایبند است. در این مدل، رفتارهایی مانند روزهداری طولانیمدت یا ورزش افراطی برای کاهش وزن دیده میشود اما خبری از پرخوری یا رفتارهای جبرانی مانند استفراغ عمدی نیست.
- بیاشتهایی عصبی نوع پرخوری-پاکسازی
در این نوع، فرد علاوه بر اعمال محدودیت شدید بر غذا، گاهی دچار حملات پرخوری عصبی میشود. پس از خوردن حجم زیادی غذا در یک زمان کوتاه، فرد برای جبران احساس گناه یا ترس از افزایش وزن، به رفتارهای پاکسازی مانند استفراغ عمدی، استفاده از ملینها یا داروهای مدر (ادرارآور) روی میآورد. این چرخه ناسالم میتواند آسیبهای جدی جسمی و روانی بهدنبال داشته باشد.
بیاشتهایی عصبی چگونه است؟
افرادی که به اختلال بیاشتهایی عصبی مبتلا هستند، معمولا علائم متعددی را تجربه میکنند که در سه دستهی جسمی، روانی و رفتاری قرار میگیرند. در ادامه، به مهمترین نشانههای این اختلال اشاره میکنیم:
علائم فیزیکی
- کاهش وزن شدید و ناگهانی در مدت کوتاه
- پایینبودن شاخص توده بدنی (BMI) به میزان غیرطبیعی
- نامنظمشدن یا کندشدن ضربان قلب
- احساس سرگیجه، سبکی سر یا حتی غش

- خستگی مفرط و ضعف عضلانی
- احساس سرما مداوم، حتی در هوای گرم
- ریزش مو و نازکشدن تارهای مو
- قاعدگیهای نامنظم یا قطع کامل قاعدگی در زنان
- ورم یا ضعف در دستها و پاها
- فشار خون پایین
- علائم کمآبی بدن
- زردشدن رنگ پوست یا تغییر رنگ چهره
- خشکی و پوستهپوستهشدن پوست
- ناراحتیهای گوارشی مانند درد معده، یبوست و سختی در دفع
- عدم تحمل سرما
- ورم پا و مچ
- پوسیدگی دندانها به دلیل استفراغ مکرر در برخی بیماران
علائم روانی
- تمرکز غیرعادی وشدید بر روی نوع مقدار غذا برای شمارش کالری
- افکار و توصیف منفی در مورد بدن و شکل آن سرزنش خود
- مشکل در تمرکز
- بهم ریختگی در خلقوخو
- افزایش اضطراب
- بهانهآوردن برای خوردن غذا
- دروغگفتن در مورد میزان غذای خوردهشده
- فرار از غذا خوردن در برابر دیگران
- ترس از افزایش وزن
- انزوای اجتماعی
- علاقه به غذاپختن برای دیگران ولی صرفنظرکردن از خوردن همان غذا
- عادات غذایی عجیب مثل تفکردن یا جویدن غذا
- کاهش میل جنسی
- مشکلات خواب
- سرکوب احساسات
علائم رفتاری
- استفاده ازداروهایی سرکوبکننده اشتها و پاکسازیکنندهها مثل ملینها یا ادرارآورها
- انجام ورزشهای سخت بهطور بیشازحد بهخصوص بعد از مصرف غذا
- رفتن مداوم به دستشویی بلافاصله بعد از غذا خوردن
- احساس گرسنگی نکردن و سیری فوری پس از خوردن مقدار کمی غذا
- خوردن فقط غذاهای کمچرب، کمقند و کمکالری
- بررسی مکرر بدن در آینه
- پوشیدن لباسهای گشاد یا چندین لایه برای پنهانکردن اندام
ریشههای اختلال آنورکسیا چیست؟
در حال حاضر، دانشمندان هنوز بهطور کامل نتوانستهاند علت دقیق بیاشتهایی عصبی (آنورکسیا نرووزا) را شناسایی کنند اما یافتههای پژوهشی نشان میدهد که مجموعهای از عوامل ژنتیکی، زیستی و خانوادگی میتواند در بروز این اختلال نقش داشته باشد. در ادامه به علت این موضوع بیشتر پرداختهایم.

1. عوامل ژنتیکی
پژوهشها نشان میدهند که بیاشتهایی عصبی میتواند زمینه ارثی داشته باشد. در واقع، اگر یکی از اعضای خانواده به این اختلال دچار باشد، احتمال ابتلای سایر اعضا نیز بیشتر خواهد بود. دانشمندان با بررسی مغز افرادی که به آنورکسیا مبتلا هستند، متوجه تفاوتهایی در عملکرد ساختارهای مغزی و سطح انتقالدهندههای عصبی مانند سروتونین و دوپامین شدهاند؛ موادی که نقش مهمی در اشتها، خلقوخو و کنترل هیجانات دارند.
2. عوامل خانوادگی و تربیتی
در برخی موارد بیاشتهایی عصبی نه فقط از طریق ژن، بلکه از طریق الگوهای رفتاری ناسالم در محیط خانواده به نسل بعد منتقل میشود. کودکانی که در خانوادههایی با وسواس شدید نسبت به وزن، ظاهر یا غذا رشد میکنند، بیشتر در معرض ابتلا به این اختلال هستند. فشارهای ناآگاهانه برای لاغربودن یا رفتارهای غذایی نادرست در خانواده میتواند زمینهساز شکلگیری این اختلال در فرزندان شود.
3. عوامل فرهنگی
در دنیای امروز بهویژه برای زنان، داشتن اندامی بسیار لاغر که گاهی به آن فرم «اسکینی» میگویند بهعنوان یک الگوی زیبایی در نظر گرفته میشود. رسانهها، شبکههای اجتماعی و صنعت مد، چه بهصورت مستقیم و چه غیرمستقیم، این استاندارد غیرواقعی را ترویج میدهند و افراد را تشویق میکنند تا به هر قیمتی به چنین اندامی برسند، حتی اگر وزنشان پایینتر از حد سلامت باشد.
این فشار فرهنگی میتواند تأثیر عمیقی بر تصویر ذهنی افراد از بدن خود بگذارد. بسیاری برای تطابق با این استانداردهای ظاهری، به رژیمهای سخت، ورزشهای افراطی یا رفتارهای ناسالم غذایی روی میآورند که در نهایت ممکن است به بیاشتهایی عصبی منجر شود.

بهطور خاص، این اختلال در میان زنان شایعتر است؛ چرا که آنها بیش از مردان در معرض پیامهای ظاهربینانهی فرهنگی قرار میگیرند. البته این به آن معنا نیست که مردان از این اختلال در امان هستند؛ بلکه علائم آنها معمولا خفیفتر و کمتر قابل شناسایی است، چرا که اغلب بهصورت پنهانتری خود را نشان میدهد.
4. عوامل محیطی
ما انسانها بهطور طبیعی از محیط اطراف خود تأثیر میگیریم و این تأثیر میتواند در برخی شرایط، پیامدهای منفی روانی بهدنبال داشته باشد. وقوع اتفاقات استرسزا یا دردناک مانند از دستدادن عزیزان، جدایی عاطفی، شکستهای تحصیلی یا شغلی، میتوانند زمینهساز بروز اختلالاتی مانند بیاشتهایی عصبی شوند. در بسیاری از مواقع، اضطراب به عنوان یکی از عوامل روانشناختی اصلی نقش پررنگی در شکلگیری این اختلال ایفا میکند.
بیاشتهایی عصبی معمولا در دوران نوجوانی آغاز میشود. بر اساس آمارها، حدود 40 درصد از افرادی که به بیاشتهایی عصبی مبتلا میشوند، در بازهی سنی 15 تا 19 سالگی به این اختلال دچار شدهاند. این آمار نشان میدهد که نوجوانی یکی از حساسترین و بحرانیترین دورانها برای بروز اختلالات خوردن است؛ چراکه در این سنین فرد در معرض فشارهای محیطی، تغییرات هویتی و اجتماعی قرار دارد و این عوامل میتوانند بر سلامت روان و رفتارهای غذایی او تأثیرگذار باشند.
5. فشار اجتماعی
در بسیاری از موارد، افراد تحت تأثیر دوستان، همسالان یا فضای مجازی، احساس بدی نسبت به ظاهر و اندام خود پیدا میکنند. این تأثیر بهویژه در افرادی که در موقعیتهای اجتماعی خاص یا در معرض قضاوت عمومی هستند، شدیدتر است. بسیاری از این افراد باور دارند که ارزش آنها به وزن و ظاهرشان بستگی دارد و تنها در صورت لاغری شدید، مورد پذیرش و تأیید قرار میگیرند. این ذهنیت نادرست معمولا ریشه در عزت نفس پایین دارد و گاهی نیز بازتابی از تروماها یا زخمهای روانی حلنشده در گذشته است.

6. عوامل روانشناختی
افرادی که به بیاشتهایی عصبی مبتلا هستند، اغلب همزمان با این اختلال، یکی دیگر از اختلالات روانی را نیز تجربه میکنند. ویژگیهایی مانند کمالگرایی افراطی، اعتمادبهنفس پایین و شخصیت وسواسی در بسیاری از مبتلایان مشاهده میشود. این افراد معمولا استانداردهای غیرواقعبینانهای برای خود تعیین میکنند و در تلاش برای رسیدن به این معیارها، خود را تحت فشار شدید جسمی و روانی قرار میدهند. همین تلاش بیوقفه برای کنترل بدن، غذا و ظاهر، به تدریج به یک چرخه ناسالم تبدیل میشود که خارجشدن از آن به درمان تخصصی نیاز دارد.
بیاشتهایی عصبی چگونه تشخیص داده میشود؟
اگر هر یک از علائمی که پیشتر گفته شد را در خود یا اطرافیانتان مشاهده کردید، مراجعه به پزشک در اولین فرصت بسیار ضروری است. در گام نخست، پزشک با معاینه جسمی و گفتوگو درباره وضعیت تغذیه، احساسات و رفتارهای مرتبط با غذا، سعی میکند نشانههای اختلال را شناسایی کند. علاوه بر بررسیهای فیزیکی، ارزیابی سلامت روانی فرد نیز اهمیت زیادی دارد، زیرا بیاشتهایی عصبی ریشهای روانی دارد و تنها با بررسی جنبههای جسمی قابل تشخیص کامل نیست.
برای تشخیص دقیقتر، معمولا آزمایشها و بررسیهای زیر انجام میشود:
- اندازهگیری دقیق قد و وزن
- ارزیابی شاخص توده بدنی (BMI)
- کنترل ضربان قلب، فشار خون و دمای بدن
- بررسی وضعیت پوست، ناخنها و مو
- گوشدادن به صدای قلب و معاینه ریه و دستگاه گوارش
- آزمایش خون برای بررسی الکترولیتها، پروتئینها و عملکرد تیروئید
- بررسی عملکرد کلیه و کبد
- CBC برای بررسی سلامت عمومی بدن
- نوار قلب (EKG) برای تشخیص ناهنجاریهای قلبی
- سنجش تراکم استخوان جهت ارزیابی سلامت اسکلتی

در ادامه، اگر پزشک تشخیص دهد که علائم ریشه در مسائل روانی دارند، فرد را به روانپزشک یا روانشناس ارجاع میدهد. در این مرحله، متخصص با بررسی افکار، احساسات، باورها و ارزشهای فرد، سعی میکند منشأ اختلال را شناسایی کند. گاهی اوقات نیز از فرد خواسته میشود پرسشنامههای روانشناسی خاصی را برای ارزیابی دقیقتر تکمیل کند.
اگر در خود یا یکی از عزیزانتان علائم بیاشتهایی عصبی را مشاهده کردهاید، تعلل نکنید. کمکگرفتن از یک مشاور تغذیه، اولین و مهمترین گام برای جلوگیری از پیشرفت این بیماری و بهبود شرایط جسمی و روانی فرد است. مشاوران ما آمادهاند تا به صورت رایگان به پرسشهای شما پاسخ دهند، راهکارهای تخصصی ارائه دهند و شما را در مسیر درمان و بازگشت به سلامتی همراهی کنند.
برای دریافت مشاوره رایگان و کسب اطلاعات بیشتر، کافیست همین حالا با شمارههای زیر تماس بگیرید.
بیاشتهایی عصبی و آسیبهای جبرانناپذیر آن بر سلامتی
سوتغذیه و گرسنگی شدید میتوانند پیامدهای بسیار خطرناکی برای بدن داشته باشند. آسیبهایی که به اندامها وارد میشود، ممکن است منجر به بروز بیماریهای جدی و طولانیمدت شوند که حتی پس از درمان نیز ادامه پیدا کنند. بیاشتهایی عصبی علاوه بر تأثیرات جسمی، میتواند صدمات قابل توجهی به سلامت روان فرد وارد کند. در ادامه، به بررسی دقیقتر عوارض این بیماری خواهیم پرداخت.
1- عوارض جسمی
- پوکی استخوان و کاهش توده استخوانی، بهویژه در سنین جوانی
- فرسایش مینای دندان به دلیل استفراغ مکرر یا سوءتغذیه
- تجزیه سریع اسکلت بدن
- آسیب به کبد و کلیهها در اثر کمبود شدید مواد مغذی
- نارسایی یا ایست قلبی، گاهی به دلیل اختلال در الکترولیتها یا افتادگی دریچه میترال
- یبوست، نفخ، حالت تهوع و اختلال در عملکرد دستگاه گوارش
- ناباروری در بزرگسالان و توقف قاعدگی در زنان

- کاهش تستوسترون در مردان
- تأخیر در رشد و بلوغ در کودکان و نوجوانان
- کمخونی و تحلیل عضلات
- کاهش سطح پتاسیم، سدیم و کلرید خون که میتواند منجر به مشکلات جدی قلبی و عصبی شود
2- اختلالات روانی و رفتاری
- افسردگی، اضطراب و نوسانات شدید خلقوخو
- خودآزاری و افکار خودکشی در موارد پیشرفته
- وسواس فکری-عملی و اختلالات شخصیتی
- انزوای اجتماعی و کاهش اعتماد به نفس
3- پیامدهای دوران بارداری
در زنان باردار مبتلا به آنورکسیا، خطر زایمان زودرس، کموزنی نوزاد و حتی سقط جنین وجود دارد.
درمان بیاشتهایی عصبی: رویکردی چندبعدی برای بازگشت به سلامت
درمان بیاشتهایی عصبی تنها باید تحت نظر تیم تخصصی شامل پزشک تغذیه و روانپزشک انجام شود. هدف اصلی درمان، بازگرداندن روند طبیعی تغذیه، توقف کاهش وزن، رفع رفتارهای غذایی ناسالم و بازسازی سلامت روان فرد است تا ذهن او از درگیری با اختلال خوردن رها شود.
یکی از بزرگترین موانع در مسیر درمان، انکار بیماری توسط فرد مبتلاست. بسیاری از افراد تا زمانی که بیاشتهایی به مرحلهای خطرناک و تهدیدکننده جان نرسد، به دنبال کمک نمیروند. به همین دلیل، تشخیص و درمان زودهنگام نقشی حیاتی دارد.
در ابتدا پزشک متخصص تغذیه بر اساس وضعیت بدن، کمبودهای تغذیهای را شناسایی کرده و یک برنامه غذایی متعادل تدوین میکند. در صورت نیاز، داروهای مکمل و ویتامینها نیز تجویز میشوند. اگر وضعیت جسمی فرد بحرانی باشد، برای درمان سوءتغذیه شدید، بستری در بیمارستان الزامی است. همچنین در مواردی که مشکلات روانی جدی وجود دارد، امکان بستری در بخش روانپزشکی نیز وجود دارد.
در بعد رواندرمانی، روانپزشک با تجویز داروهای ضداضطراب و تثبیتکننده خلق، به کنترل ترس از چاقی کمک میکند. از سوی دیگر، روانشناس با بهرهگیری از گفتاردرمانی، به شناسایی و اصلاح افکار مخرب، الگوهای رفتاری ناسالم و نگرشهای منفی نسبت به تصویر بدن میپردازد و نقش مهمی در فرآیند درمان فرد ایفا میکند.

روند درمان روانشناختی معمولا در سه مرحله صورت میگیرد:
- مرحله اول: ایجاد انگیزه برای تغییر رفتارها، حتی اگر هنوز افکار و احساسات تغییری نکرده باشند.
- مرحله دوم: شناسایی و اصلاح باورهای تحریفشده درباره وزن، شکل بدن و ظاهر.
- مرحله سوم: تمرین مهارتهای شناختی، تقویت عملکرد ذهنی و افزایش توانایی در کنترل زندگی.
در این مسیر، حمایت اجتماعی بهویژه خانواده و دوستان نقش مهمی دارد. گاهی نیز لازم است همه اعضای خانواده در فرآیند درمان شرکت کنند، زیرا بیاشتهایی عصبی ممکن است ریشه در الگوهای خانوادگی داشته باشد.
درمان بیاشتهایی عصبی نیازمند صبوری، درک، همراهی و مداخلات تخصصی است. اما خبر خوب این است که با تشخیص بهموقع و مراقبتهای مناسب، بازگشت به سلامت کاملا امکانپذیر است.
کلامآخر
بیاشتهایی عصبی تنها یک اختلال خوردن نیست بلکه یک چالش سمی و خطرناک است که از درون فرد برمیخیزد؛ فریادی بیصدا از ذهنی درگیر و روانی خسته که در جدال با بدن، سلامت جسم و روح را به خطر میاندازد. این بیماری نهتنها جسم را فرسوده میکند، بلکه فرد را به سمت انزوا، اضطراب و احساس بیارزشی سوق میدهد.
در این مقاله تلاش کردیم تا این اختلال پیچیده را به طور کامل بررسی کنیم؛ از علائم و تأثیرات مخرب آن بر بدن و روان گرفته تا زمانی که باید آن را جدی گرفت و مسیر درمان را آغاز کرد.
به یاد داشته باشید، بیاشتهایی عصبی انتخاب نیست؛ یک بیماری ناخواسته و ناخودآگاه است. بنابراین، بیمار نیاز به درک، همدلی و حمایت بیقید و شرط اطرافیان دارد تا بتواند مسیر بهبودی را با آرامش و اطمینان طی کند؛ مسیری که در آن نهفقط جسم، بلکه روان نیز ترمیم میشود.
یک فرد سالم، عزتنفس خود را بر پایه ظاهر یا وزن نمیسازد. او بدنش را همانگونه که هست میپذیرد و سلامتی خود را قربانی عدد روی ترازو نمیکند، بلکه بهدرستی و بر اساس معیارهای علمی و پزشکی به آن نگاه میکند. پذیرش، آگاهی و مهربانی با خود، نخستین گام بهسوی رهایی از این اختلال و بازگشت به زندگی سالم است.
سوالات متداول
1- چه مدت طول میکشد تا بیماری بیاشتهایی درمان شود؟
مدت زمان درمان این بیماری برای هر فرد متفاوت است و به عوامل متعددی بستگی دارد اما بهطور کلی بهبودی کامل ممکن است از چند ماه تا چند سال طول بکشد. البته بهبودی کامل روان ممکن است نیازمند زمان بیشتری باشد.



بدون نظر