بی اشتهایی عصبی

در طول تاریخ فرض بر این بوده است که افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی لاغر به نظر می رسند و وزن بسیار کمی دارند. متاسفانه ، تا آخرین نسخه راهنمای تشخیصی که برای تشخیص بیماری استفاده می شد ، یکی از معیارهای ضروری “وزن کمتر از 85 درصد از حد انتظار” بود.

بی اشتهایی عصبی:

بی اشتهایی غیرمعمول (AAN) در سال 2013 به عنوان نوعی اختلال تغذیه ای و تغذیه ای مشخص (OSFED) به کتابچه راهنمای تشخیصی و آماری اضافه شد . این بیماری زمانی تشخیص داده می شود که فردی تمام معیارهای بی اشتهایی عصبی را داشته باشد ، “با این تفاوت که با وجود کاهش وزن قابل توجه ، وزن فرد در حد طبیعی یا بالاتر از حد طبیعی است. ”

فرد مبتلا به AAN هنوز معیارهای دیگر آنورکسیا عصبی (AN) را دارد:

  • ترس از چاق شدن یا چاق شدن
  • اختلال در تصویر بدن
  • کاهش وزن قابل توجه

اینها می توانند اتفاق بیفتند زیرا این بیماران در دسته های بالاتر وزن شروع می کنند. با این حال ، براساس سیر کاهش وزن و رفتارهای محدودکننده ، آنها در واقع دچار سو تغذیه هستند ، تقریباً مشابه بیماران بی اشتهایی عصبی می شوند.”کاهش وزن قابل توجه” فاقد تعریف کاملاً پذیرفته شده ای است.

تحقیقات نشان می دهد که هنگامی که با ترس شدید از افزایش وزن یا چربی و تجارب قابل توجه در ایجاد اختلال در تصویر بدن همراه باشد ، کاهش 5 درصدی ممکن است نشان دهنده آسیب شناسی تغذیه ای معنی دار بالینی باشد ، و بیمار را به عنوان تشخیص بی اشتهایی غیرمعمول عصبی تشخیص می دهد.

گفتگو با پزشک:

درمانگران اختلال خوردن ممکن است اغلب افرادی را در اوزان ببینند که معمولاً “طبیعی” تلقی می شوند اما دارای اختلالات محدود کننده خوردن هستند ، همراه با آمنوره (دوره های قاعدگی فراموش شده) ، که می تواند یک عارضه جانبی شایع ناشی از کاهش وزن ایده آل بدن باشد.

با این حال ، متأسفانه بسیاری از پزشکان هرگز تصور نمی کنند که آمنوره در افراد با وزن بالاتر می تواند به دلیل محدودیت رژیم غذایی باشد. اگر شما یا یکی از عزیزانتان با بی اشتهایی یا عوارض جانبی ناشی از هرگونه اختلال خوردن دست و پنجه نرم می کنید ، حتماً با یک پزشک یا یک متخصص بهداشت صحبت کنید. اغلب ، عوارض جانبی می توانند به تنهایی به شرایط شدید پزشکی تبدیل شوند.

تحقیقات نشان داده است که بیمارانی که درصد بیشتری از BMI اولیه خود را از دست داده اند ، به همان اندازه بیماران مبتلا به BMI پایین تر اما در مجموع وزن کمتری دارند ، دارای مشکلات پزشکی جدی هستند.

پیامد های بی اشتهایی عصبی:

بسیاری از اختلالات جدی خوردن ممکن است قابل شناسایی نباشند زیرا ما بیش از حد به عنوان فشارسنج برای سلامتی بر وزنهای مطلق متمرکز شده ایم.
عوارض جسمی نیمه گرسنگی و کاهش وزن – پرچم های قرمز در یک فرد با وزن کم – اغلب در بیماران با وزن بالاتر نادیده گرفته می شوند.
شاخص توده بدنی (BMI) که در دسته های بالاتر قرار می گیرد برای برخی افراد طبیعی است. این افراد ممکن است در یادگیری پذیرفتن وزنی از بدن که بالاتر از آن است که فرهنگ کل آن را مطلوب بدانند ، به حمایت از متخصصان نیاز داشته باشند.

حتی در صورت کمبود وزن ، تمرین کنندگان باید با عواقب جسمی سو تغذیه یا افکار و رفتارهای بی نظم غذا سازگار باشند.
هنگام ارزیابی فردی با علائم خوردن و یا کاهش وزن ، ارائه دهندگان باید سابقه وزن یک بزرگسال را (یا در مورد یک نوجوان ، منحنی رشد کامل رشد) را در نظر بگیرند تا یک نقطه داده واحد.

افرادی که سابقه اضافه وزن دارند می توانند قبل از شناسایی ، مدت طولانی تری از اختلال خوردن رنج ببرند. با توجه به اینکه شناسایی زودهنگام بهترین پیش بینی کننده بهبودی کامل از یک اختلال خوردن است ، توجه بیشتری باید به این جمعیت توجه شود.

    5/5 - (1 امتیاز)

    بدون نظر

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    جدیدترین مقالات